وکیل طلاق می گوید:

بطور کلی زن نمی تواند درخواست طلاق نماید . مگر در صورت عیوب مرد که در این صورت با اثبات این عیوب مانند جنون مرد و …….چند مورد دیگر که قانون مدنی در ماده ۱۱۲۱ به آن اشاره کرده است،  که در این صورت زوجه می تواند از دادگاه  در خواست فسخ نکاح نماید ، نه در خواست طلاق .

اما قانون گذار در سال ۱۳۸۶ مادخ ۱۱۳۰  قانون مدنی در پارلمان احیاء کرد زیرا در این ماده چنین تصریح شده بودکه:(در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر وحرج زوجه باشد، وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقضای طلاق کند، چنانچه عسر وحرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود) و تا این زمان معنی عسر وحرج تشریح نشده بود و بالاخره عسر و حرج درتبصره این ماده قانون مدنی ، بدینگونه تصریح شد :

عسر و حرج موضوع ماده عبارت از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می گردد :

۱ – ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متولی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذرموجه .

۲ – اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشکل برای ترک اعتیاد لازم بوده است .

۳ – محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .

۴ – ضرب وشتم یا هر گونه سو رفتار مستمر زوج که عرفاٌ با توجه به وضعیت زوجه قاابل تحمل نباشد .

۵ – ابتلازوج به بیماری صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.

موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر وحرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید .

شایان ذکر است که تمامی موارد مذکور بایستی در دادگاه ثابت شود .و در صورت این امر محکمه حکم طلاق صادر می نماید که در این صورت زوجه مستحق در یافت مهریه از زوج می باشد .

 

ارتباط با وکیل طلاق در مشهد

www.dad-plus.com


وکالت

بررسی ت کیفری ایران و پاکستان در جرم اسید پاشی

مبانی جرم اسید پاشی

 

به طور کلی جرم انگاری ساز و کاری مهم و موثر در ت جنائی و به معنای فرآیندی است که بر اساس آن قانون ذار از طریق تصویب قوانین،اعمالی را به جهت حفظ ارزش های اجتماعی و نظم عمومی و یا جهات دیگر،جرم قلمداد میکند.اسید پاشی جزو جرائم افراطی و خشونت آمیزی است که به وسیله مرتکب جرم انجام می شود.مجازات پرداخت غرامت از مرتکب رم می تواند تا حدی از نظر فیزیکی و روانی به بزه دیده کمک نماید.

البته این شکل خشونت آمیز اسید پاشی اغلب بر روی زن ها به عنوان مجازات و یا کیفر دادن به آنها صورت میگیرد که بیشترین علت مشترک برای این گونه حملات به صورت خشونت های خانگی،عدم قبول پیشنهاد ازدواج،عدم پذیرش رابطه و غیره می باشد.

البته یکی از علل اصلی این گونه جرایم نبود یا نقصان قانون مناسب و جلوگیری از آن در قانون 2011 اصلاح گردیده در آیین دادرسی مجازات پاکستان تحت عنوان مجازات بزه کار در جرایم اسید پاشی و صدمات ناشی از ان به صورت شفاف و واضح بیان گردیده است.

بر این اساس هر نظام حقوقی با توجه به ارزش ها و مبانی خود،اعمال و رفتار خاصی را جرم دانسته و برای آنها مجازات های متناسبی را وضع می نماید.با توجه به این که بسیاری از علمای اسلام براین باورند که مقاصدی وجود دارد که شارع مقدس از طریق وضع احکام شرعی،به منظور مصلحت انسان به ان ها نائل می شود ، نمیتوان در مجرمانه قلمداد کردن یک رفتار در بطن یک نظام حقوقی اسلامی،این غایات را نادیده گرفت.به علاوه با توجه به روند جهانی شدن و پیدایش آثار آن،مانند گسترده و پیچیده جوامع،مقتضی پیدایش رفتار هایی هستند که قانون گذاران را به سوی جرم انگاری آنها وا میدارد.مقاصد ضروری آنهایی هستند که نادیده گرفتن آنها در تعارض با مصالح عمومی(مصالح اجتماعی)است و ضرورت حفظ و تداوم این مصالح به گونه ای است که هیچ مصلحتی را نمیتوان فراتر از آن در نظر گرفت،این مقاصد در همه شرایط دارای اعتبار است و فرد نمیتواند در خصوص اسقاط یا اختلال آنها تصمیم بگیرد زیرا این مصالح،مصالح شخصی و جزئی و مشروط به زمان و مکان خاص یا وضعیت های معین نیستند.این مصالح ضروری خود به دو دسته عینی و کفائی تقسیم می شوند.

مصلحت کفائی مصحلت برپایی حکومت است که با نظام سازی اجتماعی و پرداختن به امور حسبیه،حفظ مصالح ضروری عینی را ممکن و محقق می سازد.در نتیجه مصالح کفائی در واقع ابزاری برای حفظ و تقویت مصالح عینی هستند.به علاوه هیچ مصلحت ضروری نمیتواند ذاتا منافی به عقیده شاطبی دارای تقدم و تاخر رتبی است که مربوط به درجات و اعتبارات این مصالح نزد شارع می باشد.از آنجا که یکی از مصالح عینی ضروری،مصلحت حفظ نفس است و جرم اسید پاشی همانند سایر جرایم علیه تمامیت جسمانی،حق حیات فرد را از او سلب میکند،قانون گذار به منظور حفظ این مصلحت و هم چنین جلوگیری از بر هم خوردن نظم و امنیت جامعه به تدوین ماده واحده ای در خصوص جرم اسید پاشی پرداخته است.

 

برای ارتباط با وکیل طلاق در مشهد کلیک کنید.


وکالت

یکی از مسائل متداول در حوزه ساخت و ساز

مروبط به انتقال بخشی از ملک به سازنده به عنوان تمام سهم مندرجدر قرارداد در مراحل بسیار ابتدایی پروژه و یا اعطای وکالت بدون حق عزل به منظور تملک تمام سهم از عرصه،به سازنده است که به هدف اطمینان بخشیدن به وی،مالک ملتزم می شود که یا به صورت یک جا و یا در طول دوره ساخت و تحویل،تمام سهم سازنده از عرصه را بنام طرف مقابل بزند.گرچه در مقابل ممکن است تضمیناتی مانند چک با مبالغ هنگفت به عنوان ضمانت اجرای عدم اتمام پروژه یا عدم انجام تعهدات از سازنده اخذ گردد که می تواند تا اندازه ای اعتماد متقابلی را به مالک از جهت تضمین در انجام هر مرحله از پیشرفت پروژه را بدهد،لیکن کسانی که از مراحل دادرسی و صرف زمان طولانی و پرداخت هزینه های فراوان در این مسیر خبر دارند،میدانند که بدوا لازم است که به نقض تعهد بر اساس نظریه کارشناس تکیه کنند و نیز از عهده اثبات عدم دخالت عوامل غیر قال پیش بینی بر آیند،سپس در فرض به اجرا گذاشتن تضمینات اگر نتوانند مالی از سازنده معرفی نمایند،باید از مراحل توقیف سهم وی از پروژه(آنهم در فرضی که طلبکار دیگری قبلا اقدام به توقیف ان ننموده باشد)عبور کنند.

در خصوص اعطای وکالت این مشکل نیز قابل تصور است که؛از انجا که مطابق قانون تمام اقدامات وکیل از جانب موکل محسوب میگردد لذا چنانچه سازنده در خصوص اختیارات ناشی از وکالتناه هر اقدامی بنمید پاسخگویی به مشکلات احتمالی بر عهده اصیل یعنی همن کسی است که نام او در سند مالکیت به عنوان مالک درج گردیده است.راه حلی که در این خصوص به نظر می رسد این که؛مالک در متن وکالتنامه حق انتقال سهم سازنده به دیگری را و نیز تفویض اختیارات ناشی از وکالتنامه را،از وی سلب کند.

 

بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد - وکیل خوب در مشهد 09152491040

 


وکالت

شرايط مهريه مورد قبول : - توضیح بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد 

شرايط مهريه مورد قبول : ماليت داشتن : مرد نمی تواند شروط غیرمقدور را برای مهریه قرار دهد،نمیتواند بگوید در صورت طلاق و مهریه همسرم جابه جایی کوه است.اینچنین شرط هایی باطل هستند.

قابل تملک باشد: مرد نمی تواند ميدان آزادی را مهريه همسرش قرار بدهد، زيرا جزو اماکن عمومی است.

معين باشد: يعنی مجهول نباشد؛يعنی نمی تواند فلان جواهری را که در ته اقيانوس آرام است، مهريه قرار دهد.

چيزهایی که می توانند به عنوان مهر قرار بگيرند عبارتند از

1)عين باشد: مثل باغ

2)دين باشد: مثل چک،سفته،برات

3)منفعت باشد: مانند منفعت باغ

4)انجام کار: مثل ساختمان خانه

5)آموزش باشد: مثل آموزش قرآن و نقاشی

6)حقوق مالی باشد: مثل سر قفلی يا حق تأليف ترجمه ها

ارتباط با بهترین وکیل در مشهد https://dad-plus.com/ = 09152491040


وکالت

مجازات تهمت و افتراء به دیگران - ارتباط با بهترین وکیل در مشهد

مجازات تهمت و افتراء به دیگران - مجازات توهین و افترا به دیگران چیست ؟ توهین از جمله جرایم زبانی است که فقط در خصوص افراد زنده قابل ارتکاب است. قانونگذار این عمل را در فصل پانزدهم قانون مجازات اسلامی تحت عنوان هتک حرمت اشخاص به عنوانجرم مشخص نموده است.

????ماده ۶۰۸ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مقرر نموده است که «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود». جرم مقرر در این ماده به عنوان توهین ساده شناخته میشود.

????در صورت وقوع جرم توهین، قرباني جرم یعنی کسی که به او توهینی روا داشته شده است، باید برای پیگیری موضوع و تحت تعقیب قرار دادن کسی که اقدام به توهین کرده است به دادسرای محل وقوع جرم مراجعه و با ابراز دلایل خود از جمله شهادت شهود موضوع را ثابت و متهم را به مجازات قانونی محکوم كند.

 

 

ارتباط با بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد - وکیل مشهد - وکیل دادگستری در مشهد - وکیل پایه یک در مشهد با ری 09152491040

 

 


وکالت

مجازات تهمت و افتراء به دیگران - ارتباط با بهترین وکیل در مشهد

مجازات تهمت و افتراء به دیگران - مجازات توهین و افترا به دیگران چیست ؟ توهین از جمله جرایم زبانی است که فقط در خصوص افراد زنده قابل ارتکاب است. قانونگذار این عمل را در فصل پانزدهم قانون مجازات اسلامی تحت عنوان هتک حرمت اشخاص به عنوانجرم مشخص نموده است.

????ماده ۶۰۸ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مقرر نموده است که «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود». جرم مقرر در این ماده به عنوان توهین ساده شناخته میشود.

????در صورت وقوع جرم توهین، قرباني جرم یعنی کسی که به او توهینی روا داشته شده است، باید برای پیگیری موضوع و تحت تعقیب قرار دادن کسی که اقدام به توهین کرده است به دادسرای محل وقوع جرم مراجعه و با ابراز دلایل خود از جمله شهادت شهود موضوع را ثابت و متهم را به مجازات قانونی محکوم كند.

 

 

ارتباط با بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد - وکیل مشهد - وکیل دادگستری در مشهد - وکیل پایه یک در مشهد با ری 09152491040

 

 


وکالت

شرايط مهريه مورد قبول : - توضیح بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد 

شرايط مهريه مورد قبول : ماليت داشتن : مرد نمی تواند شروط غیرمقدور را برای مهریه قرار دهد،نمیتواند بگوید در صورت طلاق و مهریه همسرم جابه جایی کوه است.اینچنین شرط هایی باطل هستند.

قابل تملک باشد: مرد نمی تواند ميدان آزادی را مهريه همسرش قرار بدهد، زيرا جزو اماکن عمومی است.

معين باشد: يعنی مجهول نباشد؛يعنی نمی تواند فلان جواهری را که در ته اقيانوس آرام است، مهريه قرار دهد.

چيزهایی که می توانند به عنوان مهر قرار بگيرند عبارتند از

1)عين باشد: مثل باغ

2)دين باشد: مثل چک،سفته،برات

3)منفعت باشد: مانند منفعت باغ

4)انجام کار: مثل ساختمان خانه

5)آموزش باشد: مثل آموزش قرآن و نقاشی

6)حقوق مالی باشد: مثل سر قفلی يا حق تأليف ترجمه ها

ارتباط با بهترین وکیل در مشهد https://dad-plus.com/ = 09152491040


وکالت

جرم جعل از جمله جرایمی است که از زمان پیدایش خط و اسناد در بسیاری از جوامع بوجود آمده است. جرم جعل سبب میشود که آسایش و نظم عمومی جامعه از بین برود و ضررهای مالی به افراد وارد شود.

آنچه که پایه و اساس جرم جعل را تشکیل میدهد امکان به اشتباه انداختن دیگری است به نحوی که بتوان او را فریب داد تا سند غیر واقعی را به عنوان سند اصلی باور کند بنابراین امکان به اشتباه انداختن ملاک کار است نه شبیه بودن.

برای مثال اگر شخصی زیر گذر نامه را امضا کند بدون آنکه کمترین اشتباهی با امضای مسئول اداره گذرنامه داشته باشد چون احتمال به اشتباه انداختن دیگری وجود دارد جرم جعل واقع شده است ولی اگر همین شخص به جای امضا از اثر انگشت در ذیل گذر نامه استفاده نماید امکان به اشتباه انداختن دیگری وجود ندارد زیرا هر شخص عاقلی میداند که رییس گذرنامه با سواد بوده و از امضا استفاده میکند.

 

مصادیق جرم جعل به زبان ساده چیست؟

ساختن نوشته یا سند

ساختن مهر یا امضای افراد

خراشیدن یا تراشیدن (خراشیدن، از بین بردن یک جزء کلمه است مثل این‌ واژه حسین را به حسن تبدیل کند ولی تراشیدن، از بین بردن تمام کلمه است.)

قلم بردن (تغییر دادن و تبدیل حرف ها و کلمه ها. مثلا حرف 1 را به 2 تغییر دهد.)

الحاق (اضافه کردن یک نوشته و یا حرف در سند)

از بین بردن یا سیاه کردن قسمتی از نوشته

تغییر دادن تاریخ سند (مثلا تاریخ چک را تغییر داده و آن را یک هفته جو بیندازد.)

الصاق نوشته ای به نوشته دیگر (چسباندن دو نوشته متفاوت.)

به کار بردن مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن

اگر شکایت کیفری جعل توسط وکیل انجام شود چه مزایی دارد؟

مدت زمان اثبات جرم جعل کمتر میباشد.

نیازی به حضور شاکی در دادگاه نخواهد بود.

وکیل میتواند به جای موکل تقاضای کارشناسی و خط نگاری کند.

وکیل میتواند برای جبران ضرر و زیان موکل و محکومیت شخص جاعل اقدام کند.

وکیل میتواند رضایت و یا عدم رضایت شاکی را اعلام نماید و نیازی به حضور شاکی برای اعلام رضایت نخواهد بود. (رضایت شاکی فقط موجب تخفیف در مجازات جاعل میشود و کلا از بین نخواهد رفت.)

سوالات جعل (گلچین پرسش‌های مردمی در طی ۸ سال)

جعل امضا توسط فرد چگونه اثبات میشود؟
در صورتیکه شکایت کیفری جعل امضا در دادسرا مطرح کرده باشید چک برای کارشناسی به کارشناسان خط نگاری ارجاع خواهد شد و جعلی بودن آن مشخص خواهد شد.

تشخیص فرد امضا کننده سند جعلی توسط کارشناس امکان پذیر است؟
مشتکی عنه میتواند هر گونه اتهام را انکار کند لذا اثبات ادعا در خصوص جعل با شاکی میباشد و فرد شاکی باید اثبات کند که ایشان جعل امضا کرده اند لذا کارشناس قادر به مشخص کردن جاعل نمیباشد.

ادعای جعلی بودن قرارداد با یک برگ کپی امکان پذیر است؟
در صورتیکه فقط کپی قرارداد در اختیار باشد و اصل آن نباشد جعل اثبات نخواهد شد.

آیا در صورتیکه سندی جعل و سپس از آن استفاده شود یک مجازات در نظر گرفته میشود؟
خیر مرتکب هم به مجازات جعل و هم به مجازات استفاده از سند مجعول محکوم خواهد شد.

برای تنظیم شکایت کیفری جعل به کدام دادگاه باید مراجعه کرد؟
باید به دادسرای محلی مراجعه کرد که جعل در آن حوزه انجام شده است.

آیا یکی از ورثه میتواند وصیت نامه مربوط به پدر متوفی را جعل کند؟
بله در صورتیکه وصیت نامه به صورت رسمی تنظیم نشده باشد امکان جعل آن توسط یکی از ورثه وجود خواهد داشت.

آیا جعل در اسناد گواهی تحصیلی دانشگاه آزاد، جعل در سند رسمی محسوب میشود؟   طبق ماده 527 ـ هرکس مدارک اشتغال به تحصیل یا فارغ التحصیلی یا تاییدیه یا ریز نمرات تحصیلی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی‌ و تحقیقاتی داخل یا خارج از کشور یا ارزشنامه‌های تحصیلات‌خارجی را جعل کند یا با علم به جعلی بودن آن را مورد استفاده قراردهد علاوه برجبران خسارت‌، به حبس از یک تا سه سال محکوم‌خواهد شد.

اگر چکی که در حواله کرد سه نفر صادر شده است عبارت حواله کرد خط بخورد و وصول شود جعل میباشد؟
اگر حواله کرد چک خط خورده باشد فرد دارنده نمی توانسته به تنهایی وجه چک را از بانک دریافت کند،بنابراین با انجام عمل جعل سوء نیت وی محرز بوده و قابل تعقییب کیفری است.

مراحل شکایت کیفری جعل توسط وکیل

در صورتیکه قصد شکایت کیفری از فردی به دلیل جعل را داشته باشید میتوانید مراحل زیر را انجام دهید.

شما نیاز به وقت مشاوره حضوری با وکیل متخصص در امور کیفری دارید (برای دریافت وقت با دفتر تماس حاصل فرمائید.)

پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل، جزئیات پرونده را برای وکیل شرح داده و چنانچه مدارکی برای اثبات ادعای خود و یا دفاع از خود دارید به وکیل تحویل داده و وکالتنامه وکیل را امضاء می کنید.

در این مرحله وکیل مراحل قانونی اثبات جرم جعل و یا دفاع از متهم را پیگیری می کند.

مدارک لازم برای شکایت جعل

مدارک شناسایی از قبیل شناسنامه و کارت ملی.

ارائه سند و یا مدرکی و یا نوشته ای که جعل شده است.


وکالت

فرق سر قفلی با حق کسب پیشه

روابط موجر ومستاجر، تقریباً یک مسئله قدیمی است، در بحث اجاره محل کسب وکار با ورود مسئله «سرقفلی » و پدیدهای به نام حق کسب و پیشه و تجارت روابط  موجر ومستاجر را پیچیده و حتی اختلافات را هم عمیق­تر کرده است .

از آنجا که عموم مفهوم سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت را یکی می­دانند ولیکن از لحاظ حقوقی و قانونی مجزا هستند ابتدا تعریفی از سرقفلی و حق کسب و پیشه را ارائه می­کنیم.
مفهوم و معنی اصطلاحی سرقفلی فقط یک حق است وفقط در روابط موجر ومستاجر این حق محقق می شود  :
یعنی پولی است که در ابتدای عقد اجاره به هرعلتی،  توسط صاحب ملک از مستاجر دریافت می­شود.

حق کسب و پیشه و تجارت حقی است که تاجر و کاسب نسبت به محلی پیدا می­کنند . این حق ناشی از تقدم در اجاره ملک، حسن شهرت، جمع آوری مشتری، و رونق کسبی است که بر اثرعملکرد مستاجر محل ملک به وجود آمده است .

در واقع امر حق کسب و پیشه تنها به مستاجر تعلق دارد و صاحب ملک نمی تواند دارای این حق شود .

قانونگذار در سال 1376 از واژه سرقفلی استفاده کرده و تا قبل از آن حق کسب و پیشه و تجارت ذکر می شد . قانونگذار قبل از تصویب قانون 1376 معتقد بودند که سرقفلی همان حق کسب و پیشه است و تفاوتی میان آن دو قائل نبودند، اما گروهی دیگر کاملاً از هم جدا می دانستند در واقع با تعریف اولیه فوق هم مشخص میشود که این دو واژه با هم تفاوت دارند تفاوتهای سرقفلی با حق کسب وپیشه.

سرقفلی وحق کسب وپیشه دارای سه تفاوت عمده می­باشد

سرقفلی درهنگام انعقاد عقد اجاره به صاحب ملک پرداخت می­شود. پس درواقع کسب اعتبار و شهرت …. هیچ تاثیری در آن ندارد .

 

 


با تعریفی از این دو واژه شده فقها فقط با سرقفلی ملک موافقند و حق کسب وپیشه را شرعی نمی­دانند لذا این دلیلی بر تفاوت ماهوی این دو است .

مبلغ و میزان سرقفلی با توجه به موقعیت محل ملک،  کیفیت و تجهیزات مورد اجاره تعیین می­شود و مبلغ آن را هم موجر(صاحب ملک) معین می­کند.

با توجه به تفاوت­های فوق مبنای این دو حق هم از هم مجزاست.

 مبنای سرقفلی: سرقفلی اصطلاحی است که قانونگذار، برای بیان حقوق مالک ومستاجر برگزیده است و جز در مورد توافق طرفین چنین حقی نمی­تواند جنبه قانونی داشته باشد وفقها سرقفلی را مشروع می­دانند در واقع همه فقها وجود چنین حقی را برای مالک تایید کرده­اند ولیکن به مبنای این حق اشاره­ای نشده از مجموع نظرات حقوقدانان و فقها می­تواند بر نظر مشهور استوار کرد.

 1 -اختیار مالکانه

با توجه به اینکه مالک بر مال/ ملک خود مسلط است بنابراین حق دارد، علاوه بر اجاره که به صورت زمانبندی مشخص دریافت می­کند مبلغی را در ابتدا دریافت کند، که این مبلغ هم اصولا جزء اجاره محسوب می­شود.

2 – دریافت وجهی در قبال موقعیت خوب ملک استیجاری

با توجه به اینکه هر ملکی دارای شرایطی است و از جهت کیفیت برای تجارت همه مشابه هم نیستند لذا مالک وقتی ملک خود را جهت تجارت اجاره می­دهد به جهت موقعیت خوبی که ملکش دارد مبلغی نیز از مستاجر دریافت می­کند و هر مکانی که شرایط بهتر داشته باشد پس مبلغ سرقفلی بیشتری هم خواهد داشت.

3 – دریافت سرقفلی در قبال دادن امتیاز به مستاجر

هنگامی که مالک ملک خود را با دریافت سرقفلی اجاره می دهد در این جا علاوه بر اینکه حق انتفاع از ملک را به مستاجر می­دهد این امتیاز را هم به وی می دهد که در پایان مدت اجاره بتواند به اقامت خود در محل ادامه دهد و با اجاره بهای متعارف اجاره ادامه داشته باشد ؛ یا اینکه حق تخلیه ملک / محل را از خود سلب کند.

 این تعریف از سرقفلی یا موارد دیگر دارای یک تفاوت است که در اینجا حق مخصوصی برای مستاجر ایجاد می شود که دارای ارزش مالی است یعنی که مستاجر این امکان را میدهد که به اجاره ملک / محل ادامه دهد یا آن را تخلیه کند و به مالک(موجر) تحویل دهد و در قبال گذشتن از حق خود از مالک مبلغی دریافت میکند و یا اینکه چنانچه در قرارداد اجاره ملک، حق انتقال به غیر ازمستاجر سلب نشده باشد او می تواند ملک را به مستاجر دیگری اجاره دهد و مبلغی در مقابل این حق از مستاجر جدید بگیرد.

مبلغ سرقفلی ملک، مورد اجاره
دریافت مبلغ سرقفلی بر اساس توافق میان موجر و مستاجر است برخلاف حق کسب و پیشه و تجارت ، که همیشه از طرف دادگاه و با جلب نظر کارشناس تعیین میشود. در واقع صاحب ملک، سرقفلی را تعیین می­کند و مستاجر یا باید این مبلغ را بپذیرد یا از معامله انصراف دهد.

سوالی که مطرح میشود این است که: آیا سرقفلی و حق کسب و پیشه اماکن تجاری (ملک با سند تجاری) از نظر مالی و قیمت با یکدیگر تفاوتی دارند؟

اصولا سرقفلی با حق کسب و پیشه تفاوت دارد زیرا سرقفلی مبلغی است که بین موجر و مستاجر توافق و پرداخت گردیده و حق کسب و پیشه موکول به حکم قطعی دادگاه براسانس نظر کارشناس است.
سوال دیگر این است که :
مالیات محل کسب و پیشه وتجارت به عهده چه کسی است ؟  مالیات بر درآمد بر عهده مستاجر است و مالیات بر اجاره بر عهده موجر است مگر اینکه در قرارداد شرط خلاف نموده باشند .در قانون سال 1376 که به تصریح ذکر شده هر گاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید، می تواند  مبلغی را از مستاجر دریافت نماید ظاهر این است که سرقفلی قابل دریافت و پرداخت نیست مگر در ملکی که قانوناً تجاری محسوب شود و ملاک تجاری بودن ملک هم مندرجات پروانه ساختمانی است که نوع استفاده از ساختمان در آن تصریح شده است.

حال اگر کسی ملک غیر تجاری خود را اجاره دهد و سرقفلی بگیرد تکلیف چیست ؟
اگر در اجاره نامه تصریح شده باشد که محل غیر تجاری، برای کسب و تجارت اجاره داده می­شود و آنچه از مستاجر دریافت شده سرقفلی است، این اجاره باطل است و وجه پرداختی قابل استرداد است چرا که طبق ماده 10قانون مدنی» قراردادهای
خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.
اگر طرفین در اجاره تصریح کنند که محل تجاری نیست و برای کار اجاره داده شده است و وجهی به عنوان اجاره در نظر گرفته شده و وصف سرقفلی رانداشته باشد ، ظاهراً مشکلی ندارد و اصل استرداد محل هم پایان مدت قرارداد خواهد بود واگر برای مستاجر اول هم حق انتقال به غیر را هم قایل شده باشند باز هم وی نمی­تواند از مستاجر دوم چیزی بابت واگذاری حق خود از او بگیرد و اگر وجهی هم گرفت قابل استرداد است.پ س به حکم قانون «سرقفلی » فقط مختص ملک تجاری تلقی شده است .

مبنای حق کسب و پیشه و تجارت 

این حق نوعی حق تقدم در اجاره محل کسب می­باشد، بیشتر با این مبنا توجیه شده که موسسات تجاری ، اغلب در ساختمانهایی تاسیس می شوند که مالکیت آنها متعلق به دیگری است در نتیجه کوشش و فعالیت و پشتکار تاجر در اثر پیدا شدن مشتری محل کسب و فعالیت ، مرغوبیت و ارزشی پیدا می کند که نمی توان آن را نادیده گرفت و چون ادامه استقرار او در محلی است که کار خود را شروع کرده و توسعه داده به موازات حقی که مالک محل برخوردار است تاجر و مستاجر نیز دارای حقوقی می شود
که در اثر سعی و جدیت تاجر به آن محل تعلق می گیرد زیرا تاجری که عده­ای را به عنوان مشتری برای مراجعه به محل کسب خود جلب کرده ، ارزش محل را چند برابر نموده از این رو هرکس هم جانشین او شود از نتیجه فعالیت سابق او استفاده خواهد کرد.

پس حق کسب و پیشه : حقی است که به موجب آن مستاجر متصرف در اجاره کردن محل کسب خود بر دیگران حق تقدم دارد که در زمان حکومت قانون مصوب 56 13دیگر چنین نیست زیرا وجود این حق فقط در حالی که در مقام تحلیل حقوقی فرض کنیم مدت اجاره تمام شده و مالک قصد اجاره دادن مجدد عین مستاجر به آن را دارد و در این حالت مستاجر متصرف به اعتبار داشتن حق کسب ، پیشه و تجارت به دیگر داوطلبان اجاره مقدم است متجلی نیست بلکه چنانچه مستاجر قصد انتقال حقوق خود
را در عین مستاجره را به غیر هم داشته باشد قابل قبول است (ماده 19 قانون مصوب 1356 وتبصره )[6] در این حالت مستاجر حقی را که در نتیجه انعقاد عقد اجاره برای وی ایجاد شده را با رضایت مالک و یا در صورت راضی نشدن مالک به حکم دادگاه به غیر منتقل می­کند ، لذا در اینجا بحث حق تقدم در اجاره کردن محل کسب خود مطرح نیست بلکه اختیار انتقال منافع ملک غیر هم مطرح می­شود .

در صورتی که مستاجر بدون تحصیل اذن دادگاه با موافقت موجر در مواردی که حق انتقال به غیر را ندارد منافع را به دیگر منتقل کند، در این صوت مستاجر متصرف در برابر تخلیه استحقاق دریافت نصف سرقفلی را دارد ، نصف حق کسب و پیشه و تجارت به مستاجر یا متصرف پرداخت می شود در واقع سخن از حق تقدم در اجاره کردن محل نیست بلکه حقی است که هر چند به تبع رابطه استیجاری پدیدار می­شود اما لااقل نصف آن وجود مستقل دارد.

مشروعیت حق کسب و پیشه و تجارت
وقتی به قوانین سال های1332تا 1376 نگاه می­کنیم هر جا کلمه سرقفلی به کار رفته منظور حق کسب و پیشه و تجارت بود و این در حالی است که مشروعیت در حق کسب و پیشه و تجارت همیشه از لحاظ شرعی مورد بحث و مناقشه بوده ، ولیکن سرقفلی همیشه مجاز بوده است و علت اینکه حق کسب و پیشه و تجارت در قوانین ما بیشتر مورد توجه است به دلیل این است که مستاجر مدتی زحمت کشیده و مشتری به دست آورده و وقتی موجر،   محل وی را تخلیه کند مشتریهایش از دست می­روند و در محل جدید باید دوباره وقت صرف کند تا مشتری پیدا کنند به همین دلیل قانونگذار از مستاجرها حمایت می­کند .

انتقال منافع مورد اجاره
مستاجر هنگامی می­تواند منافع مورداجاره را به دیگری منتقل کند که در اجاره نامه این اختیار به او داده شده باشد و در این حالت مالک می­تواند در صورت پایان مدت اجاره یا فسخ آن با مستاجر جدید اجاره نامه تنظیم کند و نیز مستاجر جدید دارای چنین حقی است.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که:
در صورتی که مستاجر حق انتقال به غیر داشته باشد آیا برای انتقال مال مورد اجاره اختیار کامل دارد؟
در صورتی که مستاجر محل کسب به موجب اجاره نامه حق انتقال به غیر داشته باشد می تواند برای همان شغل یا شغل مشابه منافع مورد اجاره را با سند رسمی به دیگری انتقال دهد.
سوال
اگر در اجاره نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و مستاجر آن را به دیگری انتقال دهد چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید حالت های مختلفی را در نظرگرفت :
1 –  
اگر در اجاره­نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و یا اجاره نامه­ای در بین نبوده و مالک راضی به انتقال به غیر نباشد باید در مقابل تخلیه مورد اجاره، حق کسب و پیشه مستاجر را بپردازد و اگر مالک نه حاضر به اجازه انتقال مورد اجاره به غیرباشد و نه حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه باشد مستاجر حق دارد به دادگاه مراجعه کندو در این حالت دادگاه حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و تنظیم سند انتقال در دفترخانه صادر می­کند. (اگر سند اجاره قبلی رسمی باشد در همان دفترخانه­ای که سند تنظیم شده و چنانچه سند اجاره عادی باشد یا اجاره نامه­ای در بین نباشد، دفترخانه­ای که ملک مورد نظر در نزدیکی­اش واقع شده) در این حالت مستاجر جدید از هرحیث نسبت به تمام شرایط اجاره قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود. در هر صورت این حکم دادگاه از زمان قطعیت، جهت انتقال به غیر ۶ ماه اعتبار دارد و هرگاه ظرف ۶ ماه ازتاریخ ابلاغ حکم قطعی منافع مورد اجاره با سند رسمی به مستاجر جدید انتقال داده نشود حکم مزبور بی اثر خواهد شد.

۲ـ اگر مستاجری که حق انتقال عین مستاجره رابه غیر ندارد بدون رعایت موارد گفته شده در بند یک (بدون مراجعه به دادگاه و رعایت سایر تشریفات) مورد اجاره را به دیگری واگذار کند موجر حق درخواست تخلیه را خواهدداشت و حکم تخلیه علیه متصرف یا مستاجر اجرا خواهد شد و در این حالت مستاجر یامتصرف استحقاق دریافت نصف حق کسب و پیشه را دارد. برای مثال اگر علی  مالک مغازه شیشه ی آن را به کاظم  اجاره داده باشد و در اجاره نامه قید شود که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد ولی کاظم  آن را به سعید منتقل کند مالک یعنی علی  می­تواند با پرداختن نصف سرقفلی مغازه به کاظم محل مزبور را تخلیه کند. از این رو هنگام اجاره یک مکان تجاری باید توجه داشت که آیا مستاجر حق انتقال به غیر داشته یا خیر؟
سوال
اگرمستاجر بخواهد مورد اجاره را به غیر منتقل کند و از طرفی حق انتقال به غیر نیز ازاو در اجاره نامه سلب شده باشد چه راه حلی دارد؟
۱ـ از دادگاه درخواست صدور حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر کند.

۲ـ درخواست خود را در قالب دادخواست به دادگاه عمومی حقوقی تقدیم کند.

۳ـ دعوی را به طرفیت مالک اقامه کند.

۴ـ اگر ملک مشاع است، مالکین متعدد دعوی باید به طرفیت همه آنان طرح شود.

سوال

اگر مغازه­ای بین چند مالک مشاع باشد و در مقابل دعوی تجویز به انتقال منافع از سوی مستاجر فقط عده ای از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب ه مستاجر باشند می توان ملک را به آنان تحویل داد؟
در این حالت که تعدادی از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب و تحویل ملک هستند دادگاه می­تواند باارجاع امر به کارشناس و تعیین حق کسب و پیشه مستاجر حکم به تخلیه مورد اجاره بدهد وملک تحویل مالکین مشاعی شود.

سوال، اگر مالکی بخواهد دعوی تخلیه علیه مستاجر که مغازه را بدون حق انتقال به غیر به شخص ثالثی داده اقامه کند چه نکاتی را باید درنظر گیرد؟

۱ـ دادخواست تخلیه به دادگاه تقدیم کند و علت آن را انتقال به غیرذکر کند.
۲ـ دادخواست به طرفیت مستاجر و کسی که ملک تجاری به وی منتقل شده تقدیم شود.
دادگاه صادر کننده حکم نیز باید توجه داشته باشد که حق کسب و پیشه هنگامی به مستاجر پرداخت می شود که مستاجر، حق کسب و پیشه مورد اجاره از منتقل الیه  دریافت نکرده باشد زیرا اگر مستاجر حق کسب و پیشه را به منتقل­الیه واگذار کرده باشد در این صورت این حق به نفر دوم می­رسد و او پس از دریافت نصف حق سرقفلی، ملک را تخلیه خواهد کرد. بنابراین اگر مستاجر محل کسب که حق انتقال به غیر نداشته هنگام انتقال منافع مورد اجاره به دیگری وجهی به عنوان کسب و پیشه از مستاجر دوم یا متصرف دوم اخذ نموده باشد نصف حق کسب و پیشه که دادگاه به آن حکم می دهد به متصرف مورداجاره پرداخت می­شود.

سوال،  آیا اصولاً حق کسب و پیشه منوط به پرداخت سرقفلی از سوی مستاجر است؟

خیر؛ این حق به واسطه اشتغال مستاجر در محل کسب / ملک به وجود می­آید، چه مستاجر به مالک یا مستاجر قبلی وجهی پرداخته باشد یا نپرداخته باشد.

سوال در حق کسب و پیشه اماکن تجاری، زمانی که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد و توسط دادگاه اجازه انتقال داده می­شود آیا مالک می­تواند دعای حقی نسبت به وجهی که مستاجر اول دریافت می­دارد داشته باشد؟

حق کسب و پیشه به مستاجر اختصاص دارد هرگاه مستاجر با داشتن حق انتقال به غیر یا با اذن دادگاه مورد اجاره را به دیگری انتقال دهد می تواند از مستاجر جدید حق کسب و پیشه خود را دریافت کند و مستاجر جدید از هر حیث قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود.

نکتهمهمترین مساله­ای که در روابط موجر و مستاجر باید به آن توجه کرد این است که باید بدانیم روابط آنها بر اساس کدام قانون و تحت چه شرایطی تنظیم می­شود اگر طرفین قرارداد بخواهند روابط استیجاری خود را تحت قانون مصوب سال 1376 درآورند باید نکاتی در اجاره­نامه را رعایت کنند برای مثال اگر قرارداد اجاره به صورت عادی تنظیم شده دو نفر شاهد باید زیر آن را امضا کنند و

 وکیل در مشهد : 

https://dad-plus.com/%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/


وکالت

یکی از مسائلی که این روزها خانواده ها و زوج های جوان درگیر آن هستند، مساله مهریه و میزان آن می باشد.

مطابق با قوانین موضوعه ایران، هیچ حداقل یا حداکثری برای میزان مهریه تعیین نگردیده است و طرفین می توانند میزان مهریه را به هر مقداری که تمایل دارند، تعیین نمایند اما مساله ای که اکثرا به آن توجه نمی نمایند این است که آیا در آینده و یا حتی در حال حاضر توان پرداخت مهریه تعیین گردیده را دارند یا خیر؟

 

 

 

 

مساله بخشش مهریه توسط زوجه به طرق مختلفی می تواند اعلام گردد.

در این نوشتارسعی میشود به برخی روش های متداول در بخشش مهریه و همچنین رجوع از بخشش مهریه اشاره نمود.

اقرار زوجه به وصول مهریه

در این حالت، زن با حضور در دفتر اسناد رسمی، اقرار می نماید که تمام یا بخشی از مهریه مندرج در عقدنامه را دریافت نموده و دیگر نسبت به آن ادعایی نداشته و نخواهد داشت.

اما تبصره ماده ۷۰ قانون ثبت مقرر میدارد:

هر کس به موجب سند رسمی اقرار به اخذ وجه یا مالی کرده یا تادیه وجه یا تسلیم مالی را تعهد نموده، مدعی شود که اقرار یا تعهد در مقابل سند رسمی یا عادی یا حواله یا برات یا چک یا فته طلبی بوده است که طرف معامله به او داده آن تعهد انجام نشده و یا حواله یا برات یا چک یا فته طلب پرداخت نگردیده است این دعوا قابل رسیدگی خواهد بود.”

مطابق با موارد ذکر شده فوق و هم چنین در صورتی که ثابت شود اقرار فاسد یا اشتباه بوده است، اقرار انجام شده بی اعتبار خواهد بود.

نتیجه اینکه در صورتی که هر یک از موارد ذکر شده، انجام گیرد، زن می تواند از بخشش مهریه خود رجوع نماید و با مراجعه به دادگاه خانواده، مهریه خود را مطالبه نماید.

هبه مهریه

هبه عبارت است از بخشیدن مال و تملیک مجانی آن به فردی دیگر.

مطابق با ماده ۷۹۵ قانون مدنی:

هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می‌کند، تملیک‌کننده واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می‌گویند.”

بنابراین زن میتواند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی مهریه خود را به شوهرش هبه نماید و به اصطلاح مهریه را به او ببخشد ولی هر زمان که بخواهد میتواند از هبه خود رجوع کند مگر اینکه ضمن عقد لازمی حق رجوع را از خود سلب نموده باشد.

نکته مهم این است که اگر زوجه قصد مطالبه مهریه ای را که به هنگام طلاق بخشیده است داشته باشد باید دعوای اثبات رجوع به مابذل را طرح کند سپس دعوای مطالبه مهریه.

در مورد اینکه آیا رجوع از هبه مهریه امکان پذیر است یا خیر بین قضات اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از آنها معتقدند که رجوع ممکن نیست اما برخی دیگر عقیده دارند که میتوان از هبه مهریه رجوع نمود.

ابراء ذمه زوج

ابراء یک عمل حقوقی یک طرفه ای می باشد که با یک اراده انجام می شود.

مطابق با ماده ۲۸۹ قانون مدنی:

ابرا عبارت از این است که دائن از حق خود به اختیار صرف نظر نماید.”

در ابراء زن با مراجعه به یکی از دفاتر اسناد رسمی، سندی را مبنی بر ابراء ذمه زوج امضاء می نماید و در آن عباراتی مانند اینکه از نظر من تو تکلیفی بر پرداخت مهریه نداری و یا … قید می گردد.

بنابراین بدلیل آنکه ابراء اسقاط دین است، اساسا قابل رجوع نیست. چرا که ابراء یکی از اسباب سقوط تعهد است و زن نمی تواند در بخشش مهریه از ابراء ذمه شوهر خود رجوع نماید.

 


وکالت

بعد از پايان جريان محاكمه و صدور حكم به نفع خواهان با اين مسئله مواجه می‌شويم كه چگونه بايد اين حكم را به نفع او اجرا كرد. فرض كنيم دادگاه خوانده را به پرداخت مبلغ ۵۰۰ هزار ريال در حق خواهان محكوم كرده است، آيا به صرف صدور اين حكم می‌توان خواهان را برنده دعوي دانست و او را از مزاياي حكم بهره‌مند كرد در اين مختصر می‌خواهيم با نحوه ی اجراي احكام مدني و پاسخ به پرسش‌هايي كه در اين مرحله با آن مواجه می‌شويم، آشنا شويم:

 آشنايي با برخي اصطلاحات

حكم قطعي: حكمی‌كه قابل اجراست.

حكم اعلامي: حكمی‌كه مستلزم انجام عملي از طرف محكوم‌عليه نيست مانند صدور حكم به نفع خواهان مبني بر اعلام بطلان معامله يا اصالت سند.

دادگاه بدوي: دادگاه نخستين يا دادگاه بدوي يعني دادگاهي كه ابتدا پرونده نزد آن دادگاه رسيدگي شده و صدور اجراییه با آن است حتي اگر حكم قطعي از سوي مرجع ديگر يا بالاتري صادر شده باشد.

محكوم‌عليه: شخصي كه حكم به ضرر او صادر شده است.

محكوم‌له: شخصي كه حكم به نفع او صادر شده است.

محكوم‌به: موضوعي كه در خصوص آن حكم صادر شده مانند آنكه خواسته خواهان مطالبه مبلغ ۱۰ ميليون ريال باشد و دادگاه دعوي او را تا مبلغ سه ميليون ريال وارد تشخيص دهد كه در اين پرونده محكوم به همان مبلغ سه ميليون ريال است گرچه خواسته خواهان ۱۰ ميليون ريال باشد.

 مقدمات اجرا

بعد از صدور حكم قطعي هنگامی‌می‌توان آن را اجرا كرد كه مفاد آن به محكوم عليه يا وكيل يا قائم مقام قانوني او (مانند ورثه) ابلاغ شده باشد.از طرفي علاوه بر اين محكوم‌له بايد از دادگاه درخواست كند تا مفاد حكم به اجرا در بيايد. از اين رو برخلاف امور كيفري كه حكم به مجازات بعد از قطعيت بدون درخواست شاكي خصوصي به اجرا در می‌آيد در امور  مدني با رعايت اين سه شرط يعني: قطعيت حكم، ابلاغ حكم به محكوم‌عليه درخواست محكوم‌له، حكم به اجرا درخواهد آمد.

اصولا اجراي حكم با صدور اجراییه به عمل می‌آيد مگر در مواردي كه حكم جنبه اعلامی‌ داشته و يا اين كه طرف دعوي دولت و سازمان‌هاي وابسته به آن باشد و حكم به ضرر آنها صادر شود و از طرفي مفاد حكم بايد توسط آنها صورت گيرد كه در اين حالت صدور اجراییه ضروري نبوده و بايد به دستور دادگاه حكم را به اجرا در بياورند.

متقاضي بايد اوراق اجراییه به تعداد محكوم عليه به اضافه دو برگ از واحد اوراق دادگستري تهيه و ضميمه درخواست فرم كند.

هرگاه در صدور اجراییه اشتباهي رخ دهد دادگاه صادركننده اجراییه می‌تواند راسا به تشخيص خودش يا به درخواست هر يك از طرفين به اقتضاي مورد، اجراییه را باطل يا تصحيح كند و اگر بر مبناي همان اجراییه  اشتباه، عمليات اجرايي آغاز شده باشد، دستور لغو آن را صادر و يا دستور استرداد مورد اجرا شده را بدهد.

چنانچه قبل از ابلاغ اجراییه محكوم‌عليه فوت كند يا ديوانه شود اجراییه صادره به چه كسي بايد ابلاغ شود و اصولا چه شخصي مسئوليت اجراي حكم را دارد؟ در اين‌گونه موارد اجراییه صادر ه حسب مورد به ولي، قيم امين، وصي، ورثه يا مدير تركه محكوم‌عليه ابلاغ  می‌شود و اگر اين امور بعد از ابلاغ اجراییه به محكوم عليه حادث شوند براي مثال بعد از ابلاغ اجراییه،  محكوم‌عليه فوت كند، مفاد اجراییه و عمليات انجام شده به وسيله ابلاغ اخطاريه به ورثه متوفي اطلاع داده  می‌شود.

 

 


 ترتيب اجراي حكم

اصولا اجراییه به وسيله قسمت اجراي دادگاه نخستين بموقع اجرا گذاشته می‌شود و چنانچه تمام يا قسمتي از عمليات اجرايي بايد در حوزه دادگاه ديگري به عمل بيايد، اجراي آن قسمت از عمليات به قسمت اجراي دادگاه آن حوزه محول می‌شود.

مراحل اجرا عبارتند از:

تشكيل پرونده اجراییه و ضبط و بايگاني همه اوراق مربوط به اجرا در آن.

پس از ابلاغ اجراییه مدير اجرا، مامور اجرا را تعيين (دادورز) و نام او را ذيل ورقه اجراییه می‌آورد. عمليات اجرايي

 بر عهده مامور اجراست.

بعد از شروع به اجراي حكم، نمی‌توان جلوي عمليات اجرايي را گرفت مگر در صورت:

- دستور دادگاه مبني بر توقف عمليات

- ارائه رسيد از محكوم له مبني بر وصول محكوم به

- رضايت كتبي محكوم له داير بر تعطيل يا توقيف يا قطع يا تاخير اجراي حكم

- اجراي مفاد اجراییه ظرف ۱۰ روز از تاريخ ابلاغ اجراییه به محكوم عليه و يا معرفي مال از سوي او و يا ابراز

 ترتيبي جهت پرداخت محكوم به.

- چنانچه محكوم عليه قادر به اجراي مفاد اجراییه نيست بايد ظرف ۱۰ روز از تاريخ ابلاغ اجراییه صورت جامع

 و كامل دارايي‌اش را به قسمت اجرا تسليم كند و اگر مالي ندارد صريحا اعلام كند.

 نكات مربوط به ترتيب اجراي حكم

رفع اشكال در جريان اجراي حكم با دادگاهي است كه حكم تحت نظر آن دادگاه اجرا می‌شود ولي اختلاف

 راجع به مفاد حكم، يا اختلافات اجراي احكام ناشي از ابهام حكم يا محكوم‌به در دادگاهي كه حكم را صادر

 كرده است به عمل می‌آيد.

در صورت وجود اختلاف در مفاد حكم هر يك از طرفين حق دارند از دادگاه صادر كننده حكم درخواست رفع

 اختلاف كنند. دادگاه صادركننده حكم بايد در وقت فوق‌العاده و با فوريت به آن رسيدگي كند. در هر صورت اين

 درخواست موجب تاخير در اجراي حكم نمی‌شود مگر آنكه دادگاه قرار تاخير اجراي حكم را صادر كند. در امور

 مدني شخص ثالث نيز می‌تواند به جاي محكوم‌عليه مال معرفي كند.

محكوم‌له می‌تواند هر وقت مالي از محكوم عليه به دست آمد استيفا و مطالبه محكوم به را از آن مال بخواهد.

رعايت مستثنيات دين در اجراي احكام مدني ضروري است يعني نمی‌توان اموال زير را براي اجراي حكم توقيف

 كرد،مگر آنكه اين اموال موضوع حكم دادگاه مبني بر استرداد عين آنها به نفع محكوم‌له باشد.

 


وکالت

 

هشت سوالی که باید برای آمادگی برای طلاق از خودتان بپرسید

 

 


  ازدواج شما در معرض سوال است و شما با یک معضل واقعی مواجه هستید. شما ممکن است کسی باشید که تصمیم می­گیرد که باید بماند یا باید برود که آمادگی برای طلاق را دارد یا نه. “من احساس می­کنم که باید طلاق بگیرم و آمادگی برای طلاق را دارم و این به اصطلاح ازدواج را تمام کنم .” با این حال چگونه می­توانم مطمئن باشم؟ برخی از روزها من از تصمیمم من نسبت به دیگر روز ها احساس اعتماد بیشتر دارم. بخشی از من هنوز هم او را دوست دارد یا حداقل به او اهمیت می­دهد. فکر نمی­کنم عاشق او باشم، اما اگر اشتباه کنم، چه؟ افراد بسیاری تحت تأثیر تصمیمات من قرار خواهند گرفت. شاید من نباید عجله کنم. جالب است،چون که من برای سه سال که در مورد آن فکر می­کنم، این چیزها اصلا مهم نیست و  من می توانم در مورد این طلاق را فراموش کنم، اگر او فقط رفتار خود را تغییر دهد.، پس آمادگی برای طلاق را ندارم

 

 

 

 

یا ممکن است کسی باشید که تازه شنیده که همسرش می خواهد طلاق بگیرد و همسرش آمادگی برای طلاق دارد.

طلاق؟ این از کجا به ذهنت رسیده؟” دو هفته پیش ما در مورد گذراندن تعطیلات در کوه ها صحبت می­کردیم. من فکر نمی­کردم که ازدواج ما تا این افتضاح باشد؟ من شوکه و ویران شده­ام .من باید راهی برای توقف این کار پیدا کنم چون آمادگی برای طلاق را دارم .شاید این ها همه یک رویا باشد و وقتی بیدار شدم، همه چیز به حالت عادی برگردد. “

اکثر کتب و مقالات در مورد طلاق بر اساس این فرض است که وقتی یک زن و شوهر می­گویند که طلاق می­خواهند ، برای طلاق آماده باشند. این تجربه ما به عنوان درمانگرها و مربیان طلاق است که در طول این فرایند به بسیاری از مردم کمک کرده­اند که در واقع این مورد درست نیست. معمولا وقتی زوج روند طلاق را شروع می­کنند،یکی از آنها، و اغلب ، هر دو، واقعا برای طلاق آماده نیستند.

متخصصان طلاق مانند درمانگران، واسطه ها و وکلا اغلب معتقدند که جمله­هایی مانند«دیگر نمی توانم او را تحمل کنم» یا «دیگر احساسی به او ندارم»، نشانگر این است که ازدواج تمام شده­است. وکلا اغلب به عنوان نشانگر این که زن و شوهر آماده طلاق هستند برای خدماتشان استخدام می­شوند اینطور نیست.

بیشتر زوج­هایی که طلاق را شروع می­کنند برای آن آمادگی ندارند و اغلب حتی در رابطه با آن هم نظر نیستند. این عدم آمادگی برای طلاق است که یا موجب می­شود تا ازدواج زودتر از موعد پایان یابد یا طلاق به یک مسابقه­ی رقابتی تبدیل شود.

تصمیم برای طلاق یکی از مهمترین تصمیماتی است که فرد می­گیرد و می­تواند با عواقب آن برای یک عمر مواجه شوند پس باید آمادگی برای طلاق را داشته باشد. تصمیمی به  این مهمی توجه بیشتری از آنچه معمولا زوج ها و متخصصان آن را ارائه می­دهند، نیاز دارد. این در خود یک فرآیند است. هنگامی که یک زن و شوهر آماده  هستند، زودتر می­توانند طلاق خود را با هم نظر بودن آغاز کنند و این امر اکثر درگیری­های عاطفی و مالی را که موجب می­شود طلاق ها تبدیل به دشمنی و بی رحمی شوند را از بین ببرد.

دلیل اینکه بسیاری از مردم حتی در مورد آمادگی برای طلاق فکر نمی کنند،این است که ا آنها تحت این فرضیه عمل می­کنند که هرچه زودتر بتوانید از شرایط استرس زا رها شوید، بهتر است. بنابراین تمایل طبیعی برای افرادی که در ازدواج های دشوار هستند به این است که بخواهند طلاق را در اسرع وقت انجام دهند. خانواده و دوستان هم اغلب این امر را تشویق می­کنند. آنها به افسانه این که که هر چه طلاق سریعتر پایان یابد ، همه چیز زودتر به حالت عادی برمی­گردد،دامن میزند. اما متأسفانه در اغلب موارد، درست عکس آن قضیه اتفاق می­افتد. زوج هایی که عجولانه تصمیم می­گیرند که ازدواج را ترک کنند، هیچ وقتی برای ارزیابی احساسات، اندیشه­ها و گزینه­هایشان ندارند. در نتیجه آنها برای مارپیچی از احساسات، سیستم حقوقی پیچیده و بسیاری از تصمیمات موثر بر زندگی ، آماده نیستند. اغلب آنها موافقت نامه هایی را امضا می­کنند که نمی­توانند آن را حفظ کنند و به جای بهبود وضعیت، اغلب آنها متوجه می­شوند که فقط یک مجموعه از مشکلات را با یک مجموعه ی دیگر معامله کرده­اند. بنابراین عجیب نیست که آنها اغلب درگیر دادگاه های طولانی می­شوند و چیزی که آنها به آن امید داشتند ،یعنی یک طلاق سریع، اغلب سال ها طول می­کشد.

در این مقاله مشخص­می شود که زوج ها باید چه کارهایی انجام دهند تا بتوانند آمادگی برای معضلات متعددی را که در طلاق وجود دارد داشته­باشند. معضل به این معنی است که شما بین دو انتخاب، که هر کدام دارای عناصر ترسناک نامطلوب هستند، می مانید. اگر مردم قبل از طلاق مسائل خود را حل نکنند، آنها  طی روند طلاق سعی درمدیریت ترس خود را به روش­های مختلف با پنهان کردن شک و تردید خود، مسئولیت؛ آسیب پذیری یا وابستگی خود دارند. این که زن و شوهر روند طلاق راشروع می­کنند و یا حتی فقط در مورد طلاق فکر می کنند، ابتدا باید با معضلات طلاق شناسایی شوند.

معضلات سه گانه ی طلاق(آمادگیبرایطلاق)

زوج­هایی که با احتمال طلاق روبرو هستند با یکی از سه معضل روبرو هستند:

من طلاق را می­خواهم، اما مطمئن نیستم که آیا تصمیم درست است. از آنجا که فرآیند طلاق بر زندگی فرزندان شما، و همچنین شیوه زندگی، اقتصاد و سرمایه­گذاری و وضعیت تاهل شما تاثیر می­گذارد، فشار برای تصمیم­گیری کاملا درست، بسیار زیاد است. متاسفانه هیچ تضمینی وجود ندارد. بهترین سناریو این است که تصمیمی بگیرید که مبتنی بر احساسات و غرور نیست .

من طلاق نمی­خواهم، همسرم می­خواهدقرارداشتن در مکان یک واکنش­گر به شما حس کنترل نداشتن بر روی شرایط و یک قربانی در مانده را خواهد داد. شما به شدت احساس خستگی عاطفی را تجربه خواهید کرد، زیرا زندگی شما در پیش چشمان شما تغییر خواهد کرد بدون این بتوانید تاثیری بر نتیجه ی آن داشته باشید. در پاسخ به این معضل، شما باید از خودتان بپرسید که آیا شما حاضرید در زنگی که بر اساس توهم بنا شده بمانید؟. آسان نیست که مشکلات ازدواجتان را تصدیق کنید و با آنها کنار بیایید، آن هم زمانی که حس می­کنید همسرتان به شما آسیب زده است.

من فقط این طلاق را می­خواهم چون ازدواج من کار نمی­کند.اگر این معضل شماست،شما سعی خواهید­کرد که از تمامی مسئولیت ها با مقصر دانستن همسرتان به عنوان مقصر اصلی شکست این ازدواج شانه خالی­کنید. مشکلات و خشم فراوانی در مورد اینکه شریک زندگی شما باعث این تصمیم می­شود، وجود دارد. درگیری ذهنی که از این سرزنش ایجاد می­شود، به طور مستقیم با عدم تمایل شما برای ریسک بیان هر گونه ترس و غم خودتان مرتبط خواهد بود. اگر این اتفاق نیفتد، روند طلاقی که در پیش دارید پر از تنش و درگیری و ادامه ی این سرزنش­ها خواهد بود.

عنصر مشترک در هر سه معضل، ترس است. در گروه اول ترس از اشتباه بودن و نادرست بودن وجود دارد، مورد دوم اینکه مشکلی وجود دارد و یا وابستگی خود را به آنها انکار می­کند و گروه سوم از مسولیت پذیری و نرمی می­ترسد. نتیجه در هر سه موقعیت طلاقی دامنه دار،طولانی و پر از درگیری خواهد بود. برای این که طلاق به یک روند همراه با همکاری و احترام باشد، زن و شوهر باید آماده باشند تا زندگی خود را در تمامی سطوح جدا کنند؛ به طور قانونی، عملی و عاطفی .برای انجام این کار، هر فرد باید با پاسخ دادن به هشت سوال زیر، با معضلات طلاق روبرو شود.

 

 

 

 

 

هشت سوال برای داشتن آمادگی برای طلاق


۱٫آیا هنوز نسبت به شریک زندگی تان حسی دارید؟

بسیاری از افرادی که می­گویند طلاق می­خواهند، احساسات قوی نسبت به همسر خود دارند، اما به دلیل کشمکش قدرت مداوم در این رابطه، این نزدیکی حس نمی­شود. اگر اینگونه است، بهتر است قبل از تصمیم­گیری برای طلاق، بر روی رابطه خود کار کنید چون آمادگی برای طلاق را ندارید، در غیر این صورت احساسات شما را گیج خواهند­کرد و حال شما بعد از طلاق ممکن است از آنچه که در حال حاضر است، بدتر شود.

سلین برای هفت سال برای یک مردی که دوستش داشت، ازدواج کرده بود، که او را به عنوان یک مرد مهربان و خوب می­دانست. با این حال، او در مورد وضعیت مالی بسیار ناراضی بود. او کسی بود که همه هزینه ها را پرداخت می­کرد، در حالی که به نظر می رسید همسرش برای همیشه به آنها را دچاربدهی بیشتر خواهد کرد او بسیار نگران و بیچاره بود و طلاق را به عنوان تنها راه برای خروج از این فشار مالی می­دانست. اما به دلیل احساساتش برای همسرش، و ترس از دست دادن رابطه با  همسرش او نمیتوانست از چنین تصمیمی تبعیت کند یا حتی یک مرز مشخص را به وجود آورد. با کمک درمانگر او، سلین به این نتیجه رسید که او یا باید یک مرز مشخص تنظیم کند و حاضر به از دست دادن رابطه باشد، یا اینکه قبول کند تمامی این عجز و ناله ها فط وقت تلف کردن بوده است.

۲٫آیا واقعا با هم زوج بودید؟

برای اینکه واقعا زوج به حساب بیایید، زن و شوهر باید روابطی ایجاد کنند که شامل “ما” یا “برای ما” شود. بسیاری از افرادی که طلاق می­گیرند در واقع هرگز ازدواج نکرده­بودند و هیچ گاه بیش از دو نفر که نیازهای خود را برآورده می­کنند،نبوده اند. آنها ممکن است فرزندانی داشتخه باشندو در یک خانه زندگی کنند اما فعالیت­های آنها بیشتر جنبه ی رقابتی داشته تا جنبه ی اتحادی. آنها می­پرسند: «آیا  من می خواهم این یا آن را انجام دهم»، به جای  اینکه بپرسد «آیا این برای ما خوب است؟» اگر شما در رابطه خود یک “ما”ی واقعی ایجاد نکرده باشید، این زمانی برای ایجاد آن استیا این که اعتراف کنید هرگز یک زوج نبوده اید.

حتی به عنوان یک درمانگر که در زمینه طلاق کار می­کند، بسیار دشوار بود که  بپذیرم که ازدواج من از چهارده سال صرف نظر از سال هایی که ما تحت عنوان شوهر و همسر زندگی می­کردیم ، فقط یک اسم بوده و نه بیشتر. الگوی ما تهدید به جدایی در هر چند ماه بود، و ما یک روال روزمره دعوا و توافقنامه­هایی که به ندرت بیش از یک هفته طول می­کشید ،داشتیم. عادت کرده بودم که با همسرم در این مورد که باید چمدان هایش را فقط محض اینکه شاید نیاز داشته باشد سریع از خانه برود آماده نگه داشته باشد،شوخی کنم. این الگو با وجود جلسات مشاوره­ای که به آنها مراجعه کردیم وجود داشتند. تا زمانی که من توانستم خودم را قانع کنم که من نه مجرد هستم و نه متاهل، من واقعا هیچ جا نبودم.دو ماه بعد روند طلاق واقعی ما آغاز شد.

۳٫آیا شما واقعا برای طلاق آماده هستید یا فقط تهدید می کنید؟

گاهی از طلاق به عنوان تهدیدی در دعوا های خانوادگی استفاده می­شود که اغلب به دلایل ذیل است:

از خشم و ناامیدی.

برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر شخص دیگری، آنها را مجبور به دیدن شرایط از دید خود کردن

اینکه شما را جدی بگیرند که واقعا تغییری در زندگی میخ خواهید

به عنوان یک پیام مبنی بر این که ازدواجتان در حال فروپاشی است

افرادی که همواره تهدیدبه طلاق می­کنند اعتبار خود را نزد همسرشان دست می­دهند. اگر فرد صرفا تهدید نمی­کند، و واقعا برای طلاق آماده است، آنها می توانند این فکر را را در ذهن خود نگه دارند:که “من مایل به پایان دادن به یک فصل از زندگی ام هستم، زیرا من با این واقعیت که دیگر نمی توانم کاری برای این رابطه انجام دهم،کنار آمده­ام. »آنها به طور مناسب و بدون هیچ گونه سرزنشی با همسرشان صحبت خواهند کرد.

.۴ آیا این یک تصمیم صادقانه بر مبنای خودشناسی است یا این یک تصمیم عاطفی-واکنشی است؟

آماده شدن برای طلاق همسرتان به این معنی است که بتوانید تصمیم روشن و غیر احساسی را بگیرید که بتوانید در طول زمان پای آن بایستید طلاق به  معنی که توانایی در رها کردن تمام دلبستگی های عاطفی قوی به شخص دیگر است،چه آن  افراد دوست داشتنی باشند و چه متخاصم و مضر.

تصمیمات احساسی پایدار نمانده و در صورتی که بر اساس آنها عمل شود، مشکل اساسی را حل نمی­کند. افرادی که از سر خشم طلاق می­گیرند حتی بعد از طلاق نیز خشمگین می­مانند.

یک زن پس از آنکه پنج سال از طلاقش گذشته­بود به من مراجعه کرد،چرا که هنوز با اثرات ناشی از طلاقش دست و پنجه نرم می­کرد مشکل او این بود که او هنوز از دست همسر سابقش خشمگین بود و و حس تنفر از او را درون خود پرورش می­داد. من به او گفتم: “به نظر می­رسد مثل شما هنوز هم متاهلید.” او اصرار داشت که من اشتباه می­کنم و این امر فقط به دلیل تنفر زیاد از همسر سابقش است. من پاسخ دادم که نفرتی که او آن را تجربه می­کند اساسا به خاطر علاقه­ی زیاد او است و من شک دارم هیچ انسانی بتواند این میزان علاقه را از خود نشان دهد من اظهار داشتم که تنها کسی که ازدواج کرده می­تواند چنین علاقه ای داشته باشد. از آن لحظه، او شروع به جدایی عاطفی از همسر سابق خود کرد و با هدایت های من، یک طلاق واقعی را دنبال کرد.

بیانیه­ای که نشان دهد که شما یک تصمیم صریح و صادقانه گرفته اید و این یک واکنش احساسی نیست به این صورت است: “من به این که شما شخصیت خاص خود، امیدها و رویاها خودتان رادارید،به رسمیت می­شناسم و می توانم برای شما احترام قائل شوم، اما من دیگر نمیخواهم همسر شما باشم. آماده شدن برای طلاق، یعنی داشتن وابستگی عاطفی پایینتر به شخصی که قرار است از او جدا شوید،در غیر این صورت، فرایند طلاق خود، مارپیچی از احساسات شدید، از جمله خشم، بی اعتمادی و آسیب خواهد بود.

.۵هدف شما در خواست طلاق چیست؟

هرقصدی، به غیر از پایان دادن به ازدواج، نشانه ای از این است که شما برای رسیدن به طلاق آماده نیستید. اگر امیدوار باشید که از طریق طلاق طرف مقابل تغییر خواهد کرد و با شما بهتر رفتار خواهد کرد،یا متوجه می شود که چه چیزی را از دست داده یا اینکه چقدر به شما آسیب رسانده،دارید به دلیل اشتباهی طلاق بگیرید .طلاق هیچ قدرتی برای تصحیح اشتباهات و تغییر قلب و ذهن افراد ندارد. طلاق تنها می­تواند یک چیز را انجام دهد،اینکه یک ازدواج را پایان دهد و هر فرد را رها کند تا با افراد جدیدی آشنا شود.

.۶٫ آیا درگیری های داخلی خود را در مورد طلاق حل و فصل کرده­اید؟

هر کسی که از وارد فرآیند طلاق می­شود، دچاردرگیری است و آمادگی برای طلاق را دارد. افراد می توانند در هم زمان هم احساس گناه کنند، و هم از این که می خواهند رابطه را پایان دهند مطمئن باشند. یا آنها می­توانند حس کنند به آنها خیانت شده است و در عین حال متوجه شوند که زندگی آنها  پس از طلاق بهتر خواهد بود. شناخت منازعات و کنترل کردن بخش هایی از شما که با تأثیر طلاق درکشمکش است، در زمان های مختلف، بخشی از فرآیند آماده شدن برای طلاق خواهد بود.

ریک در زمان تصمیم گیری در رابطه با ازدواجش بود دچار سختی فراوانی بود. او برای مدت طولانی ادعا می­کرد که او سردرگم ، درگیر و درهم ریخته است و نمیداند آمادگی برای طلاق دارد یا نه. او به نظر نه با طلاق و نه با ازدواج در صلح نبود. همسرش به او کنابه میزد و اغلب او را ترسو می­خواند. به عنوان درمانگر او، از او خواستم که با بخشی از او صحبت کنم که قصد طلاق داشت، و به او گفتم که نمی­خواهم از هیچ بخش دیگری چیزی بشنوم. او شروع به صحبت کردن در مورد اینکه علاقه ای به همسرش ندارد کرد ، اما در عرض یک دقیقه او شروع به محو کردن این صداها با اظهاراتی مانند “او یک مادر خوب است و یا او قابل اعتماد است.”کرد. هر بار که او تلاش می کرد تا از این راه خارج شود، من باید می­گفتم که من فقط می خواهم از صدایی که “طلاق” می­خواست بشنوم. همانطور که آن صدا قوی­تر شد، او بیشتر و بیشتر صحبت می­کرد،به شدت عرق می کرد. من پرسیدم “چه اتفاقی می افتد؟””در نهایت، او گفت:” من احساس گناه می­کنم. پرسیدم” از چه؟” او گفت: “به خودم قول دادم که هرگز مسیر پدرم را که مادرم را ترک کرده بود دنبال نکنم.” او گفت که دیگر سردرگم نیست. او توانست ببیند که این قول قدیمی با .خواست او برای طلاق مغایرت و درگیری دارد. همانطور که وی بر این دو صدای متضاد درونی کار کرد، در نهایت توانست تصمیمی بگیرد که احساس آرامش کرده و سه ماه پس از آن، فرآیند طلاق را آغاز کرد.

.۷ آیا می­توانید از پس عواقب ناگوار طلاق را بر بیایید؟

طلاق تغییر و غم و اندوه را به دنبال دارد، زیرا از بین رفتن روح «خانواده شاد» است. زخم، ناامیدی، تنهایی، شکست، عدم پذیرش، عدم انطباق می­تواند، زمانی که ما در این گذرگاه های بسیار آسیب پذیر قرار داریم،بر روح و روان ما غالب شوند. برای آمادگی برای بالا و پایین های فرآیند تمام، ایجاد کردن یک سیستم پشتیبانی شامل خانواده و دوستان که در صورت نیاز برای کمک به شما به لحاظ عاطفی و عملی در دسترس باشند،ضروری است.

یکی از سخت ترین عواقب طلاق، مواجهه با غم دیگران است باید ببینید آمادگی برای طلاق در این مورد را دارید، چه آن افراد فرزندانتان ، خانواده یا دوستان شما باشند ، زیرا طلاق بر زندگی بسیاری از مردم تاثیر می­گذارد. اگر شما طلاق را انتخاب کردید، باید بر تصمیم خود و پایان­دادن به ازدواجتان در برابر همه این افراد و شرایط محکم بمانید. اگر شما طلاق را نمی­خواهید، اما همسرتان می­خواهد طلاق بگیرد، هنوز هم باید آمادگی پذیرش عواقب ناشی از ازدواج نا موفق را داشته باشید  برای شناختن اینکه آیا آماده هستید، از خود بپرسید که آیا برای تغییرات زیر آماده (آمادگی برای طلاق) هستید:

اگر شما تغییرات در امور مالی، شیوه زندگی یا عادات خود را نمی خواهید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر شما نمی توانید خشم و اندوه فرزندان خود را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر نمی توانید زمان های ناامنی، ترس و …. را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر شما مایل به دل کندن از همسر خود از لحاظ ذهنی، احساسی و معنوی نیستید، پس شما برای طلاق آماده نیستید.

من یک زن که کاملا از شوهر یک طرفه ی منفعلش خسته شده بود، به یاد می آورم و او می­گفت که حس قوی در او ایجاد شده که می­خواهد بعد از ۲۰ سال طلاق بگیرد. هر بار که او به من می­گفت که  او می­خواهد به شوهرش بگوید که قصد دارد جدا شود، پیش از آنکه به خانه برود،از تصمیمش عقب نشینی می­کرد. برای کمک به شناسایی کشمکش وی، لیستی از پیامدهای طلاق را تهیه کردیم و او گفت چیزی که  هرگز نمی تواند قبول قبول کند این واقعیت است که فرزندانش از او برای ترک پدرشان متنفر خواهند شد او گفت مهم نیست که چقدر درمانده باشد ، او نمیتواند ریسک کند، هنگامی که او دریافت که این نتیجه ناخوشایند ناشی از طلاق او بیشتر از تحملش است، او قادر به فکر کردن در مورد راه های دیگر برای حل و فصل مشکلات ناشی از خستگی در ازدواجش شد. با گذشت زمان او مستقل تر شد و شروع به سفر و توسعه منافع خود کرد.

.۸آیا شما مایل به کنترل زندگی خود به صورت مسولانه و بالغانه هستید؟

این که آیا شما کسی هستید که طلاق را می خواهد یا کسی که مجبور است به درخواست طلاق همسر خود پاسخ دهد ،در هر دو حالت یک چیز مشترک است،این ازدواج پایان می­یابد. چگونگی پاسخ افراد به این واقعیت (آمادگی برای طلاق) نوع طلاق و آینده آنهارا تعیین خواهد کرد. آنها می توانند از موضع تلخی، انتقام یا درماندگی درآیند و یا می توانند برای آینده خود از موقعیت قدرت، درک و احترام وارد شوند. نگرش شما نوع طلاق شما را تعیین می کند. گزینه­های شما به شرح زیر است:

شما می توانید موافقتنامه­هایی را ایجاد کنید که:

فقط از حقوق خود محافظت کنید یا اینکه به حقوق همسر خود نیز احترام بگذارید.

فقط برای شما خوب باشد یا برای همه خوب باشد. به همسرتان را کمتر از حقش بدهید یا واقعا حق همسر خود را به بدهید.

فقط شما را به زحمت نیاندازد و یا برای همه به خوبی عمل کند.

نیاز به جلسات دادرسی مکرر داشته باشد یا نیازی به جلسات دادگاه نداشته باشد.

تجربه ما این است که افرادی که خودشان را با پاسخ به همه ی این هشت سوال آماده می­کنند، احتمال بیشتری برای طلاق توافقی دارند. با شروع روند در این راه آنها خیلی بهتر قادر به انجام توافقاتی پایدار با یکدیگر و حل و فصل مشکلات خود و توسعه برنامه­های فرزندپروری که هم از کودکان و هم از حقوق دو طرف حمایت می­کنند،خواهند بود.

 

 

 


وکالت

فرق سر قفلی با حق کسب پیشه

 

 

 

روابط موجر ومستاجر، تقریباً یک مسئله قدیمی است، در بحث اجاره محل کسب وکار با ورود مسئله «سرقفلی » و پدیدهای به نام حق کسب و پیشه و تجارت روابط  موجر ومستاجر را پیچیده و حتی اختلافات را هم عمیق­تر کرده است .

از آنجا که عموم مفهوم سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت را یکی می­دانند ولیکن از لحاظ حقوقی و قانونی مجزا هستند ابتدا تعریفی از سرقفلی و حق کسب و پیشه را ارائه می­کنیم.
مفهوم و معنی اصطلاحی سرقفلی فقط یک حق است وفقط در روابط موجر ومستاجر این حق محقق می شود  :
یعنی پولی است که در ابتدای عقد اجاره به هرعلتی،  توسط صاحب ملک از مستاجر دریافت می­شود.

حق کسب و پیشه و تجارت حقی است که تاجر و کاسب نسبت به محلی پیدا می­کنند . این حق ناشی از تقدم در اجاره ملک، حسن شهرت، جمع آوری مشتری، و رونق کسبی است که بر اثرعملکرد مستاجر محل ملک به وجود آمده است .

در واقع امر حق کسب و پیشه تنها به مستاجر تعلق دارد و صاحب ملک نمی تواند دارای این حق شود .

قانونگذار در سال 1376 از واژه سرقفلی استفاده کرده و تا قبل از آن حق کسب و پیشه و تجارت ذکر می شد . قانونگذار قبل از تصویب قانون 1376 معتقد بودند که سرقفلی همان حق کسب و پیشه است و تفاوتی میان آن دو قائل نبودند، اما گروهی دیگر کاملاً از هم جدا می دانستند در واقع با تعریف اولیه فوق هم مشخص میشود که این دو واژه با هم تفاوت دارند تفاوتهای سرقفلی با حق کسب وپیشه.

سرقفلی وحق کسب وپیشه دارای سه تفاوت عمده می­باشد

سرقفلی درهنگام انعقاد عقد اجاره به صاحب ملک پرداخت می­شود. پس درواقع کسب اعتبار و شهرت …. هیچ تاثیری در آن ندارد .

 

 


با تعریفی از این دو واژه شده فقها فقط با سرقفلی ملک موافقند و حق کسب وپیشه را شرعی نمی­دانند لذا این دلیلی بر تفاوت ماهوی این دو است .

مبلغ و میزان سرقفلی با توجه به موقعیت محل ملک،  کیفیت و تجهیزات مورد اجاره تعیین می­شود و مبلغ آن را هم موجر(صاحب ملک) معین می­کند.

با توجه به تفاوت­های فوق مبنای این دو حق هم از هم مجزاست.

 مبنای سرقفلی: سرقفلی اصطلاحی است که قانونگذار، برای بیان حقوق مالک ومستاجر برگزیده است و جز در مورد توافق طرفین چنین حقی نمی­تواند جنبه قانونی داشته باشد وفقها سرقفلی را مشروع می­دانند در واقع همه فقها وجود چنین حقی را برای مالک تایید کرده­اند ولیکن به مبنای این حق اشاره­ای نشده از مجموع نظرات حقوقدانان و فقها می­تواند بر نظر مشهور استوار کرد.

 1 -اختیار مالکانه

با توجه به اینکه مالک بر مال/ ملک خود مسلط است بنابراین حق دارد، علاوه بر اجاره که به صورت زمانبندی مشخص دریافت می­کند مبلغی را در ابتدا دریافت کند، که این مبلغ هم اصولا جزء اجاره محسوب می­شود.

2 – دریافت وجهی در قبال موقعیت خوب ملک استیجاری

با توجه به اینکه هر ملکی دارای شرایطی است و از جهت کیفیت برای تجارت همه مشابه هم نیستند لذا مالک وقتی ملک خود را جهت تجارت اجاره می­دهد به جهت موقعیت خوبی که ملکش دارد مبلغی نیز از مستاجر دریافت می­کند و هر مکانی که شرایط بهتر داشته باشد پس مبلغ سرقفلی بیشتری هم خواهد داشت.

3 – دریافت سرقفلی در قبال دادن امتیاز به مستاجر

هنگامی که مالک ملک خود را با دریافت سرقفلی اجاره می دهد در این جا علاوه بر اینکه حق انتفاع از ملک را به مستاجر می­دهد این امتیاز را هم به وی می دهد که در پایان مدت اجاره بتواند به اقامت خود در محل ادامه دهد و با اجاره بهای متعارف اجاره ادامه داشته باشد ؛ یا اینکه حق تخلیه ملک / محل را از خود سلب کند.

 این تعریف از سرقفلی یا موارد دیگر دارای یک تفاوت است که در اینجا حق مخصوصی برای مستاجر ایجاد می شود که دارای ارزش مالی است یعنی که مستاجر این امکان را میدهد که به اجاره ملک / محل ادامه دهد یا آن را تخلیه کند و به مالک(موجر) تحویل دهد و در قبال گذشتن از حق خود از مالک مبلغی دریافت میکند و یا اینکه چنانچه در قرارداد اجاره ملک، حق انتقال به غیر ازمستاجر سلب نشده باشد او می تواند ملک را به مستاجر دیگری اجاره دهد و مبلغی در مقابل این حق از مستاجر جدید بگیرد.

مبلغ سرقفلی ملک، مورد اجاره
دریافت مبلغ سرقفلی بر اساس توافق میان موجر و مستاجر است برخلاف حق کسب و پیشه و تجارت ، که همیشه از طرف دادگاه و با جلب نظر کارشناس تعیین میشود. در واقع صاحب ملک، سرقفلی را تعیین می­کند و مستاجر یا باید این مبلغ را بپذیرد یا از معامله انصراف دهد.

سوالی که مطرح میشود این است که: آیا سرقفلی و حق کسب و پیشه اماکن تجاری (ملک با سند تجاری) از نظر مالی و قیمت با یکدیگر تفاوتی دارند؟

اصولا سرقفلی با حق کسب و پیشه تفاوت دارد زیرا سرقفلی مبلغی است که بین موجر و مستاجر توافق و پرداخت گردیده و حق کسب و پیشه موکول به حکم قطعی دادگاه براسانس نظر کارشناس است.
سوال دیگر این است که :
مالیات محل کسب و پیشه وتجارت به عهده چه کسی است ؟  مالیات بر درآمد بر عهده مستاجر است و مالیات بر اجاره بر عهده موجر است مگر اینکه در قرارداد شرط خلاف نموده باشند .در قانون سال 1376 که به تصریح ذکر شده هر گاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید، می تواند  مبلغی را از مستاجر دریافت نماید ظاهر این است که سرقفلی قابل دریافت و پرداخت نیست مگر در ملکی که قانوناً تجاری محسوب شود و ملاک تجاری بودن ملک هم مندرجات پروانه ساختمانی است که نوع استفاده از ساختمان در آن تصریح شده است.

حال اگر کسی ملک غیر تجاری خود را اجاره دهد و سرقفلی بگیرد تکلیف چیست ؟
اگر در اجاره نامه تصریح شده باشد که محل غیر تجاری، برای کسب و تجارت اجاره داده می­شود و آنچه از مستاجر دریافت شده سرقفلی است، این اجاره باطل است و وجه پرداختی قابل استرداد است چرا که طبق ماده 10قانون مدنی» قراردادهای
خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.
اگر طرفین در اجاره تصریح کنند که محل تجاری نیست و برای کار اجاره داده شده است و وجهی به عنوان اجاره در نظر گرفته شده و وصف سرقفلی رانداشته باشد ، ظاهراً مشکلی ندارد و اصل استرداد محل هم پایان مدت قرارداد خواهد بود واگر برای مستاجر اول هم حق انتقال به غیر را هم قایل شده باشند باز هم وی نمی­تواند از مستاجر دوم چیزی بابت واگذاری حق خود از او بگیرد و اگر وجهی هم گرفت قابل استرداد است.پ س به حکم قانون «سرقفلی » فقط مختص ملک تجاری تلقی شده است .

مبنای حق کسب و پیشه و تجارت 

این حق نوعی حق تقدم در اجاره محل کسب می­باشد، بیشتر با این مبنا توجیه شده که موسسات تجاری ، اغلب در ساختمانهایی تاسیس می شوند که مالکیت آنها متعلق به دیگری است در نتیجه کوشش و فعالیت و پشتکار تاجر در اثر پیدا شدن مشتری محل کسب و فعالیت ، مرغوبیت و ارزشی پیدا می کند که نمی توان آن را نادیده گرفت و چون ادامه استقرار او در محلی است که کار خود را شروع کرده و توسعه داده به موازات حقی که مالک محل برخوردار است تاجر و مستاجر نیز دارای حقوقی می شود
که در اثر سعی و جدیت تاجر به آن محل تعلق می گیرد زیرا تاجری که عده­ای را به عنوان مشتری برای مراجعه به محل کسب خود جلب کرده ، ارزش محل را چند برابر نموده از این رو هرکس هم جانشین او شود از نتیجه فعالیت سابق او استفاده خواهد کرد.

پس حق کسب و پیشه : حقی است که به موجب آن مستاجر متصرف در اجاره کردن محل کسب خود بر دیگران حق تقدم دارد که در زمان حکومت قانون مصوب 56 13دیگر چنین نیست زیرا وجود این حق فقط در حالی که در مقام تحلیل حقوقی فرض کنیم مدت اجاره تمام شده و مالک قصد اجاره دادن مجدد عین مستاجر به آن را دارد و در این حالت مستاجر متصرف به اعتبار داشتن حق کسب ، پیشه و تجارت به دیگر داوطلبان اجاره مقدم است متجلی نیست بلکه چنانچه مستاجر قصد انتقال حقوق خود
را در عین مستاجره را به غیر هم داشته باشد قابل قبول است (ماده 19 قانون مصوب 1356 وتبصره )[6] در این حالت مستاجر حقی را که در نتیجه انعقاد عقد اجاره برای وی ایجاد شده را با رضایت مالک و یا در صورت راضی نشدن مالک به حکم دادگاه به غیر منتقل می­کند ، لذا در اینجا بحث حق تقدم در اجاره کردن محل کسب خود مطرح نیست بلکه اختیار انتقال منافع ملک غیر هم مطرح می­شود .

در صورتی که مستاجر بدون تحصیل اذن دادگاه با موافقت موجر در مواردی که حق انتقال به غیر را ندارد منافع را به دیگر منتقل کند، در این صوت مستاجر متصرف در برابر تخلیه استحقاق دریافت نصف سرقفلی را دارد ، نصف حق کسب و پیشه و تجارت به مستاجر یا متصرف پرداخت می شود در واقع سخن از حق تقدم در اجاره کردن محل نیست بلکه حقی است که هر چند به تبع رابطه استیجاری پدیدار می­شود اما لااقل نصف آن وجود مستقل دارد.

مشروعیت حق کسب و پیشه و تجارت
وقتی به قوانین سال های1332تا 1376 نگاه می­کنیم هر جا کلمه سرقفلی به کار رفته منظور حق کسب و پیشه و تجارت بود و این در حالی است که مشروعیت در حق کسب و پیشه و تجارت همیشه از لحاظ شرعی مورد بحث و مناقشه بوده ، ولیکن سرقفلی همیشه مجاز بوده است و علت اینکه حق کسب و پیشه و تجارت در قوانین ما بیشتر مورد توجه است به دلیل این است که مستاجر مدتی زحمت کشیده و مشتری به دست آورده و وقتی موجر،   محل وی را تخلیه کند مشتریهایش از دست می­روند و در محل جدید باید دوباره وقت صرف کند تا مشتری پیدا کنند به همین دلیل قانونگذار از مستاجرها حمایت می­کند .

انتقال منافع مورد اجاره
مستاجر هنگامی می­تواند منافع مورداجاره را به دیگری منتقل کند که در اجاره نامه این اختیار به او داده شده باشد و در این حالت مالک می­تواند در صورت پایان مدت اجاره یا فسخ آن با مستاجر جدید اجاره نامه تنظیم کند و نیز مستاجر جدید دارای چنین حقی است.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که:
در صورتی که مستاجر حق انتقال به غیر داشته باشد آیا برای انتقال مال مورد اجاره اختیار کامل دارد؟
در صورتی که مستاجر محل کسب به موجب اجاره نامه حق انتقال به غیر داشته باشد می تواند برای همان شغل یا شغل مشابه منافع مورد اجاره را با سند رسمی به دیگری انتقال دهد.


سوال
اگر در اجاره نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و مستاجر آن را به دیگری انتقال دهد چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید حالت های مختلفی را در نظرگرفت :
1 –  
اگر در اجاره­نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و یا اجاره نامه­ای در بین نبوده و مالک راضی به انتقال به غیر نباشد باید در مقابل تخلیه مورد اجاره، حق کسب و پیشه مستاجر را بپردازد و اگر مالک نه حاضر به اجازه انتقال مورد اجاره به غیرباشد و نه حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه باشد مستاجر حق دارد به دادگاه مراجعه کندو در این حالت دادگاه حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و تنظیم سند انتقال در دفترخانه صادر می­کند. (اگر سند اجاره قبلی رسمی باشد در همان دفترخانه­ای که سند تنظیم شده و چنانچه سند اجاره عادی باشد یا اجاره نامه­ای در بین نباشد، دفترخانه­ای که ملک مورد نظر در نزدیکی­اش واقع شده) در این حالت مستاجر جدید از هرحیث نسبت به تمام شرایط اجاره قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود. در هر صورت این حکم دادگاه از زمان قطعیت، جهت انتقال به غیر ۶ ماه اعتبار دارد و هرگاه ظرف ۶ ماه ازتاریخ ابلاغ حکم قطعی منافع مورد اجاره با سند رسمی به مستاجر جدید انتقال داده نشود حکم مزبور بی اثر خواهد شد.

۲ـ اگر مستاجری که حق انتقال عین مستاجره رابه غیر ندارد بدون رعایت موارد گفته شده در بند یک (بدون مراجعه به دادگاه و رعایت سایر تشریفات) مورد اجاره را به دیگری واگذار کند موجر حق درخواست تخلیه را خواهدداشت و حکم تخلیه علیه متصرف یا مستاجر اجرا خواهد شد و در این حالت مستاجر یامتصرف استحقاق دریافت نصف حق کسب و پیشه را دارد. برای مثال اگر علی  مالک مغازه شیشه ی آن را به کاظم  اجاره داده باشد و در اجاره نامه قید شود که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد ولی کاظم  آن را به سعید منتقل کند مالک یعنی علی  می­تواند با پرداختن نصف سرقفلی مغازه به کاظم محل مزبور را تخلیه کند. از این رو هنگام اجاره یک مکان تجاری باید توجه داشت که آیا مستاجر حق انتقال به غیر داشته یا خیر؟
سوال
اگرمستاجر بخواهد مورد اجاره را به غیر منتقل کند و از طرفی حق انتقال به غیر نیز ازاو در اجاره نامه سلب شده باشد چه راه حلی دارد؟
۱ـ از دادگاه درخواست صدور حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر کند.

۲ـ درخواست خود را در قالب دادخواست به دادگاه عمومی حقوقی تقدیم کند.

۳ـ دعوی را به طرفیت مالک اقامه کند.

۴ـ اگر ملک مشاع است، مالکین متعدد دعوی باید به طرفیت همه آنان طرح شود.

سوال

اگر مغازه­ای بین چند مالک مشاع باشد و در مقابل دعوی تجویز به انتقال منافع از سوی مستاجر فقط عده ای از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب ه مستاجر باشند می توان ملک را به آنان تحویل داد؟
در این حالت که تعدادی از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب و تحویل ملک هستند دادگاه می­تواند باارجاع امر به کارشناس و تعیین حق کسب و پیشه مستاجر حکم به تخلیه مورد اجاره بدهد وملک تحویل مالکین مشاعی شود.

سوال، 

اگر مالکی بخواهد دعوی تخلیه علیه مستاجر که مغازه را بدون حق انتقال به غیر به شخص ثالثی داده اقامه کند چه نکاتی را باید درنظر گیرد؟

۱ـ دادخواست تخلیه به دادگاه تقدیم کند و علت آن را انتقال به غیرذکر کند.
۲ـ دادخواست به طرفیت مستاجر و کسی که ملک تجاری به وی منتقل شده تقدیم شود.
دادگاه صادر کننده حکم نیز باید توجه داشته باشد که حق کسب و پیشه هنگامی به مستاجر پرداخت می شود که مستاجر، حق کسب و پیشه مورد اجاره از منتقل الیه  دریافت نکرده باشد زیرا اگر مستاجر حق کسب و پیشه را به منتقل­الیه واگذار کرده باشد در این صورت این حق به نفر دوم می­رسد و او پس از دریافت نصف حق سرقفلی، ملک را تخلیه خواهد کرد. بنابراین اگر مستاجر محل کسب که حق انتقال به غیر نداشته هنگام انتقال منافع مورد اجاره به دیگری وجهی به عنوان کسب و پیشه از مستاجر دوم یا متصرف دوم اخذ نموده باشد نصف حق کسب و پیشه که دادگاه به آن حکم می دهد به متصرف مورداجاره پرداخت می­شود.

سوال،

 آیا اصولاً حق کسب و پیشه منوط به پرداخت سرقفلی از سوی مستاجر است؟

خیر؛ این حق به واسطه اشتغال مستاجر در محل کسب / ملک به وجود می­آید، چه مستاجر به مالک یا مستاجر قبلی وجهی پرداخته باشد یا نپرداخته باشد.

سوال 

در حق کسب و پیشه اماکن تجاری، زمانی که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد و توسط دادگاه اجازه انتقال داده می­شود آیا مالک می­تواند دعای حقی نسبت به وجهی که مستاجر اول دریافت می­دارد داشته باشد؟

حق کسب و پیشه به مستاجر اختصاص دارد هرگاه مستاجر با داشتن حق انتقال به غیر یا با اذن دادگاه مورد اجاره را به دیگری انتقال دهد می تواند از مستاجر جدید حق کسب و پیشه خود را دریافت کند و مستاجر جدید از هر حیث قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود.

نکتهمهمترین مساله­ای که در روابط موجر و مستاجر باید به آن توجه کرد این است که باید بدانیم روابط آنها بر اساس کدام قانون و تحت چه شرایطی تنظیم می­شود اگر طرفین قرارداد بخواهند روابط استیجاری خود را تحت قانون مصوب سال 1376 درآورند باید نکاتی در اجاره­نامه را رعایت کنند برای مثال اگر قرارداد اجاره به صورت عادی تنظیم شده دو نفر شاهد باید زیر آن را امضا کنند و

 وکیل در مشهد : 

https://dad-plus.com/%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/  

https://www.globaltimesharelawyers.com

 


وکالت

یکی از مسائلی که این روزها خانواده ها و زوج های جوان درگیر آن هستند، مساله مهریه و میزان آن می باشد.

مطابق با قوانین موضوعه ایران، هیچ حداقل یا حداکثری برای میزان مهریه تعیین نگردیده است و طرفین می توانند میزان مهریه را به هر مقداری که تمایل دارند، تعیین نمایند اما مساله ای که اکثرا به آن توجه نمی نمایند این است که آیا در آینده و یا حتی در حال حاضر توان پرداخت مهریه تعیین گردیده را دارند یا خیر؟

 

 

 

 

مساله بخشش مهریه توسط زوجه به طرق مختلفی می تواند اعلام گردد.

در این نوشتارسعی میشود به برخی روش های متداول در بخشش مهریه و همچنین رجوع از بخشش مهریه اشاره نمود.

اقرار زوجه به وصول مهریه

در این حالت، زن با حضور در دفتر اسناد رسمی، اقرار می نماید که تمام یا بخشی از مهریه مندرج در عقدنامه را دریافت نموده و دیگر نسبت به آن ادعایی نداشته و نخواهد داشت.

اما تبصره ماده ۷۰ قانون ثبت مقرر میدارد:

هر کس به موجب سند رسمی اقرار به اخذ وجه یا مالی کرده یا تادیه وجه یا تسلیم مالی را تعهد نموده، مدعی شود که اقرار یا تعهد در مقابل سند رسمی یا عادی یا حواله یا برات یا چک یا فته طلبی بوده است که طرف معامله به او داده آن تعهد انجام نشده و یا حواله یا برات یا چک یا فته طلب پرداخت نگردیده است این دعوا قابل رسیدگی خواهد بود.”

مطابق با موارد ذکر شده فوق و هم چنین در صورتی که ثابت شود اقرار فاسد یا اشتباه بوده است، اقرار انجام شده بی اعتبار خواهد بود.

نتیجه اینکه در صورتی که هر یک از موارد ذکر شده، انجام گیرد، زن می تواند از بخشش مهریه خود رجوع نماید و با مراجعه به دادگاه خانواده، مهریه خود را مطالبه نماید.

 

 

 

هبه مهریه

هبه عبارت است از بخشیدن مال و تملیک مجانی آن به فردی دیگر.

مطابق با ماده ۷۹۵ قانون مدنی:

هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می‌کند، تملیک‌کننده واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می‌گویند.”

بنابراین زن میتواند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی مهریه خود را به شوهرش هبه نماید و به اصطلاح مهریه را به او ببخشد ولی هر زمان که بخواهد میتواند از هبه خود رجوع کند مگر اینکه ضمن عقد لازمی حق رجوع را از خود سلب نموده باشد.

نکته مهم این است که اگر زوجه قصد مطالبه مهریه ای را که به هنگام طلاق بخشیده است داشته باشد باید دعوای اثبات رجوع به مابذل را طرح کند سپس دعوای مطالبه مهریه.

در مورد اینکه آیا رجوع از هبه مهریه امکان پذیر است یا خیر بین قضات اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از آنها معتقدند که رجوع ممکن نیست اما برخی دیگر عقیده دارند که میتوان از هبه مهریه رجوع نمود.

ابراء ذمه زوج

ابراء یک عمل حقوقی یک طرفه ای می باشد که با یک اراده انجام می شود.

مطابق با ماده ۲۸۹ قانون مدنی:

ابرا عبارت از این است که دائن از حق خود به اختیار صرف نظر نماید.”

در ابراء زن با مراجعه به یکی از دفاتر اسناد رسمی، سندی را مبنی بر ابراء ذمه زوج امضاء می نماید و در آن عباراتی مانند اینکه از نظر من تو تکلیفی بر پرداخت مهریه نداری و یا … قید می گردد.

بنابراین بدلیل آنکه ابراء اسقاط دین است، اساسا قابل رجوع نیست. چرا که ابراء یکی از اسباب سقوط تعهد است و زن نمی تواند در بخشش مهریه از ابراء ذمه شوهر خود رجوع نماید.

 


وکالت

علی اکبر آقایاری مدرس دانشگاه و کارشناس رسمی دادگستری در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، گفت: کلیه کارگران، کارفرمایان، نمایندگان آنان و کارآموزان مشمول مقررات قانون کار و تبعیت از آن قانون هستند.

 



او ادامه داد: برای هر کدام از عناوین شغلی در قانون کار تعاریفی بیان شده است. بر این اساس کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می‌کند.

این کارشناس رسمی دادگستری در خصوص تعریف قانون کار از کارفرما بیان کرد: کارفرما  می‌تواند شخصی حقیقی یا حقوقی باشد که کارگر به درخواست او و در ازای دریافت دستمزد در کارگاه، کارخانه یا سازمان او مشغول فعالیت می‌شود.

آقایاری افزود: تمام کسانی که عهده دار اداره کارگاه هستند نماینده کارفرما محسوب می‌شوند و کارفرما مسئول تمام تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به عهده می‌گیرند، در صورتی که نماینده کارفرما خارج از اختیارات خود تعهدی کند و کارفرما آن را نپذیرد در مقابل کارفرما ضامن است.

او با اشاره به ماده
۶۰ قانون تامین اجتماعی عنوان کرد: این ماده مقرر کرده است، حوادث ناشی از کار حوادثی هستند «که در حین انجام وظیفه و به سبب آن، برای بیمه شده اتفاق می‌افتد. مقصود از حین انجام وظیفه تمام اوقاتی است که بیمه شده در کارگاه یا موسسات وابسته یا ساختمان‌ها و محوطه آن مشغول کار باشد و یا به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه عهده دار انجام ماموریتی باشد.»

این کارشناس رسمی دادگستری اظهار کرد: مسئولیت کیفری حادثه، بر اساس نظر بازرسان کار یا کارشناسان رسمی دادگستری و بر اساس رأی قضایی مشخص می‌شود و جبران خسارت بر عهده مقصر یا مقصرین حادثه است.

 

حوادث کار | آقایاری | اخبار حوادث کار

 

 

آقایاری ادامه داد: هر گاه بر اثر  رعایت نکردن مقررات از سوی کارفرما یا مسئولین واحد حادثه‌ای رخ دهد، شخص کارفرما یا مسئول مذکور از نظر کیفری و حقوقی در برابر فرد آسیب دیده مسئول هستند.

او بیان کرد: به استناد ماده
۶۵ قانون تامین اجتماعی کارفرما باید هر گونه حادثه ناشی از کار را ظرف مدت سه روز اداری به شعبه صندوق تامین اجتماعی محل اطلاع دهد و نسبت به تکمیل و ارائه فرم ویژه گزارش حادثه اقدام کند.

این کارشناس رسمی دادگستری تاکید کرد: به استناد قوانین تأمین‌اجتماعی، بیمه‌شدگان مشمول درصورتی‌ که بر اثر حادثه ناشی از کار مصدوم و یا فوت شوند، تعهدات قانونی به آن‌ها تعلق می‌گیرد. درمان، پرداخت غرامت دستمزد ایام بیماری درصورت نبود اشتغال به کار و استراحت، تحویل پروتز و آروتز درصورت نیاز به این وسایل، پرداخت غرامت نقص عضو،
 هزینه کفن و دفن، پرداخت مستمری ازکارافتادگی جزئی یا کلی ناشی از کار و پرداخت مستمری بازماندگان از تعهدات قانونی قابل ارائه به بیمه‌شدگان حادثه دیده ناشی از کار است.

آقایاری در خصوص حوادث ناشی از کار در افراد زیر
۱۵ سال گفت: مطابق ماده ۷۹ قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است و چنانچه حادثه‌ای رخ دهد بموجب تبصره ۳ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی وارد کننده خسارت مسئول است.

او   اضافه کرد:  اوقات مراجعه به درمانگاه و یا بیمارستان و یا برای معالجات درمانی و توانبخشی و اوقات رفت و برگشت بیمه شده از منزل به کارگاه جزء اوقات انجام وظیفه محسوب می شود مشروط بر اینکه حادثه در زمان عادی رفت و برگشت به کارگاه اتفاق افتاده باشد. حوادثی که برای بیمه شده حین اقدام برای نجات سایر بیمه شدگان و مساعدت به آنان اتفاق می‌افتد نیز حادثه ناشی از کار محسوب می‌شود.

 


وکالت

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات لوازم خانگی ابزاری پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان اوج گستران ارتباط میهن | ارائه انواع تجهیزات شبکه دانلود فایل های کمیاب طراحی وب سایت "سایت کد" بدیجات روناس فروشگاه خلبانی